برای هر مدیری لازم است که با مباحث رفتار سازمانی آشنا باشد و برای مدیریت رفتار انسانها و سازمانها در محیط سازمانی، اقتصادی و اجتماعی از آنها استفاده کند. به همین جهت هم هست که در اکثر رشتههای مدیریت درس مدیریت رفتار سازمانی بهعنوان یکی از دروس اصلی تدریس میشود؛ اما اگر شما دانشجوی رشته مدیریت نبودهاید و اکنون قصد هدایت یک مجموعه را دارید بهتر است در این دوره شرکت کنید.
تاریخچه رفتار سازمانی:
برای اولین بار درس مدیریت رفتار سازمانی در سال 1940 بهعنوان یک درس دانشگاهی مطرح شد و بعدازآن کمکم رشد کرد. این درس با شکلگیری سازمانهای بزرگ و پیدایش زمینههای عملی برای مطالعه رفتار افراد و تاثیر آنها در محل کار رشد بیشتری پیدا کرد و در دهههای 1950 و 1960 به تکامل رسید. سال 1977 بود که مجله تخصصی این رشته با هدف آموزش رفتار سازمانی و گسترش استفاده از مباحث این دانش در حوزههای مختلف مدیریت شروع به کار کرد. این مجله که به سردبیری آبری انیلز تاسیس شده بود بهصورت تخصصی در این زمینه فعالیت میکند و حتی امروز هم بهعنوان بهترین مجله این حوزه شناخته میشود.
با شکلگیری این مجله واتسون و اسکینر بهعنوان افراد فعال در حوزههای رفتارشناسی و مدیریت تلاش کردند که مقالههایی تخصصی دراینباره منتشر کنند تا مدیران سازمانها آگاهانهتر رفتار کنند. با شکلگیری مفهوم رفتار سازمانی و گسترش استفاده از آن، در فضای کسبوکار دیگر به انسان بهعنوان یک ربات نگاه نمیشد و هر فرد بسته به تواناییهای خود پاداش میگرفت. موضوعی که باعث ایجاد فضایی رقابتی، تلاش برای بهتر شدن و کسب مزایای بیشتر و درنهایت رشد سازمانها شد.
رفتار سازمانی رابینز
یکی از بهترین کتابهایی که در آموزش مدیریت استفاده میشود، کتاب رفتار سازمانی نوشته استیفن رابینز است. کتابی ارزشمند که در اکثر دانشگاههای ایران و جهان تدریس میشود. این کتاب شیوه رفتار در یک سازمان را به سه بخش فرد، گروه و سازمان تقسیم میکند تا مدیران برای برخورد با هریک از این وجوه آماده شوند. از نظر رابینز افراد مصالح اصلی در ساختمان سازمان هستند و به همین دلیل قبل از هر چیز لازم است که مدیران به شناخت افراد و ویژگیهای فردی آنها بپردازند.
بعد از این مرحله به این موضوع پرداخته میشود که افراد در قالب گروههای مختلف کار سازمان را پیش میبرند؛ پس لازم است که یک مدیر مهارتهای ارتباطی، مذاکره و کار تیمی را یاد بگیرد و آنها را در اعضای سازمان خود گسترش دهد.
از نظر رابینز مهمترین وظیفه مدیر در قبال گروهها مدیریت تعارض و قدرت در سازمان، پیادهسازی سبکهای متفاوت رهبری در سازمان و بهکارگیری سیاستهای مدیریتی است. درنهایت در آموزش رفتار سازمانی رابینز سازمان بهعنوان یک سطح کلان در نظر گرفته میشود که به کمک فرد و گروهها باید به رشد و بالندگی برسد.
مدیریت رفتار سازمانی چیست؟
منظور از مدیریت رفتار سازمانی استفاده از اصول رفتاری افراد و گروهها در کسبوکار، صنایع، سازمانهای دولتی و خدمات اجتماعی است. این دانش را میتوان بهکارگیری اصول رفتاری در سازمانها دانست که بر روی عملکرد کارکنان تمرکز میکند و روشهایی برای بهبود عملکرد سازمان را به مدیران میآموزد. در این درس تئوریهای مختلفی همچون value percept theory برای شناخت رفتار افراد و گروهها در سازمان و استفاده از آن برای رشد سازمان مطرح میشود. بهطورکلی در این درس به دو عنوان مهم پرداخته میشود که هردو از عناوین موثر در مدیریت سازمانها و موفقیت آنها هستند.
1- مطالعه رفتار انسانها و عوامل فردی و سازمانی موثر بر آن در محیط کار
2- بررسی تاثیر افراد، گروهها و سازمانها و تعامل بین آنها بر روی میزان تغییر و بهینهسازی سازمانها و پویاتر کردن محیط کار بر اساس ارزشهای اخلاقی
کاربرد رفتار سازمانی
با توجه به مباحث این درس میتوان گفت که کارکردهای رفتارشناسی سازمانی در سه بعد فردی، گروهی و سازمانی خلاصه میشود که در بخش قبل خلاصهای درباره آنها گفتیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که هر مدیر باید در جلسات آموزش رفتار سازمانی شرکت کند تا با کارکنان خود تعاملی مثبت داشته باشد و بتواند از آنها در راستای رشد سازمان استفاده کند. البته در این مسیر رضایت شغلی افراد و تمایلات و انگیزههای آنها برای ادامه کار و کمک به پیشرفت سازمان نیز نباید نادیده گرفته شود.
کاربرد اصلی مباحث این درس در افزایش رضایت شغلی افراد و تعهدی است که به سازمان دارند؛ درواقع پیادهسازی تکنیکهای رفتارشناسی در محیط کسبوکار باعث میشود که افراد خود را جزئی از سازمان بدانند و احساس نکنند که تنها باید به میزانی که دستمزد میگیرند کار کنند. این موضوع انگیزه افراد برای حضور در شرکت و موسسه و تلاش برای رشد را بیشتر و بیشتر میکند.
یکی از مهمترین کاربردهای بهکارگیری مباحث رفتارشناسی در مدیریت سازمانی بهبود ارتباط بین همکاران و مدیران است. اگرچه کارمندان باید از دستورات مدیران پیروی کنند اما وجود رابطه رئیس و مرئوس در یک سازمان و عدم امکان بیان نظرات چیزی است که به سازمان آسیب میرساند. علاوه بر این رفتار سازمانی کمک میکند که کارمندان خود را با محیط کار سازگار کنند و از اینکه ساعات زیادی از روز خود را در این محیط میگذرانند راضی باشند. کاهش استرس کاری و افزایش شادی و خوشحالی کارمندان در محیط کار از دیگر کاربردهای پیادهسازی مفاهیم علمی رفتاری در کسبوکارها است.
نظریههای رفتار سازمانی
نظریههای رفتار سازمانی به سوالات اساسی پاسخ میدهند و تلاش میکنند که تئوریهای سازمانی را متناسب با فضای کسبوکار تعریف کنند. این نظریهها دارای انواع مختلفی هستند که هریک از دیدگاهی خاص به رفتارشناسی در یک سازمان نگاه میکنند. در ادامه تعدادی از آنها را معرفی میکنیم.
نظریه سازمانی کلاسیک
آنچه در این نظریه بر روی آن تاکید میشود توجه به مسئولیت سازمان است نه کارمندان؛ درواقع از دیدگاه نظریهپردازان کلاسیک افراد بهمنزله قطعات یک خودرو هستند که میتوانند با همکاری با یکدیگر سازمان را راه بیندازند و به ادامه مسیر آن کمک کنند. با استفاده از این نظریه بهرهوری و کارایی افراد بیشتر میشود و شرایط کار نیز بهبود پیدا میکند. این موضوع به دلیل برقراری پیوند بین مدیر و کارمندان و مهم دانستن حقوق کارکنان است.
نظریه سازمانی اداری
این نظریه مربوط به بررسی روابط انسانی و عوامل رفتاری در مدیریت میشود و بر روی ساختار مدیریت و سازماندهی کارمندان تمرکز میکند. تمرکز اصلی در نظریه سازمانی اداری بر روی انجام وظایف به نحوی موثر و همچنین بالا رفتن کارایی مدیریت است. این نظریه به ترکیب قدرت و مسئولیت کمک میکند و راز موفقیت سازمان را در رفتار دوستانه و درعینحال مطیعانه کارمندان و تعامل هر کارمند با تنها یک ناظر میداند.
نظریه سازمانی بوروکراتیک
در رفتار سازمانی بوروکراتیک هدف ارائه قوانین و مقرراتی است که با کمترین میزان پیچیدگی سازمان را به اهدافش میرسانند. این نظریه بر روی استفاده از نیروهای متخصص و آموزشدیده تاکید زیادی دارد و معتقد است که وظایف باید با توجه به تخصصها و صلاحیتهای افراد تقسیمبندی شوند. با استفاده از این نظریه سازمان ساختاری سلسله مراتبی پیدا میکند که در ارتباط با یکدیگر کار میکنند؛ این ساختار مدیریت کلی را سادهتر میکند و کنترل اوضاع نیز بیشتر در دست مدیران هر بخش قرار دارد.
اگر نگاهی به فهرست درس مدیریت رفتار سازمانی بیندازید متوجه میشوید که تعداد نظریههای آن بسیار زیاد است؛ بنابراین میتوان گفت که این وظیفه هر مدیر است که با مطالعه دقیق سازمان و اطلاع از ویژگیهای فردی و رفتاری کارمندان خود بهترین ساختار مدیریتی را انتخاب کند تا به نتیجه مناسبی برسد.
خانم دکتر تاج الدین، فارغ التحصیل کارشناسی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه شریف و کارشناسی ارشد در رشته علوم مدیریت از دانشگاه واترلو کانادا هستند و مدرک دکتری مدیریت (رفتار سازمانی) را از دانشگاه یورک، تورنتو دریافت نمودهاند. از تجربههای تدریس ایشان میتوان به تدریس در دانشگاههای دانشگاه مکمستر، دانشگاه واترلو، دانشگاه یورک کانادا و دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه صنعتی شریف اشاره نمود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.