بسیاری از ما با این اعتقاد بزرگشدهایم که پذیرفتن توانمندیهایمان، به معنی «مغرور بودن» است. ما نمیخواهیم که متکبرانه رفتار کنیم و خودمان را «متظاهر» جلوه دهیم. ممکن است که بدانید کارهایی وجود دارد که شما در انجام آنها توانمند هستید، ولی واقعاً فکر میکنید که چندان هم مهم نیستند و معتقدید که هر کس تلاش کند میتواند این کار را بهخوبی شما انجام دهد.
دلایل دیگری نیز وجود دارند که ممکن است باعث کاهش علاقۀ شما به بذل توجه به نقاط قوتتان شوند. ممکن است با خود فکر کنید:“اگر خودم بگویم که من همیشه قادر به انجام هر کاری بودهام، ممکن است به این نتیجه برسم که دیگر نیازی به تلاشکردن ندارم. یا دیگر نیاز نخواهد بود که برای بهتر شدن به خودم فشار بیاورم.” یا شاید برایتان دشوار باشد که درک کنید توانمندیهایتان تا چه حد ارزشمند هستند؛ زیرا با قالب معمول دنیای دوروبرتان متناسب نیستند. برای مثال، فرض کنید که در یک محیطِ جمعی بیرحم و خشن کار میکنید. در چنین محیطی، یقیناً شنیدن تمجید و تقدیر همکاران از یکدیگر به خاطر نشاندادن صبر و شکیبایی، رویهای غیرمعمول است. در این محیط، تکلیف احساس شما نسبت به روحیۀ صبورانه و گوش شنوایتان بهعنوان مهارتهای کارآمد، کاملاً معلوم است!
همۀ اینها طبیعی است. از شما نمیخواهم که توانمندیهایتان را در بوق و کرنا کنید و همهجا جار بزنید که من بهترین هستم یا به خودتان بقبولانید که آدم کامل و بیعیب و نقصی هستید که دیگر نیاز به اصلاح ندارید. یادتان باشد که اعتمادبهنفس به معنای خودپسندی نیست، بلکه دانشی است که میتوانید به کمک آن، به فعالیت در مسیر ارزشهایتان، علیرغم مشکلاتی که در زندگی برایتان پیش میآید، بپردازید. اکثر اوقات، این دانش فقط به خود شما کمک خواهد کرد و کارایی آن قابل عمومیتبخشی(تعمیم) و جارزدن نیست. ولی بعضی از اوقات، باید از خودتان در مسیر رسیدن به اهداف ارزشمندتان دفاع کنید، مثل زمانی که باید درخواست ارتقاء شغلی کنید و در مواردی از این قبیل است که باید ابتدا توانمندیهایتان را پذیرفته باشید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.